-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1384 15:25
خوب عزیزان اینم یه چند بیتی که خیلی دوسش دارم نیست دلی در جهان از دله من ریشتر هر که دلش پاکتر درده دلش بیشتر شاهه جهان به عشق گرچه گدای توام شاهه محبت بود از همه درویشتر محنته ایوب را نیست به من نسبتی صبرم از او کمتر است دردم از او بیشتر عشقه تو اندیشه را سوخت که رسوا شدم ور نه کس از من نبود عاقبت اندیش تر
-
سلامی به گرمی عشق
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1384 14:55
سلام به دوستان امید جون.من شیلا یکی از دوستای امید هستم .اون داره این چند روز درس میخونه و از من خواست تا تو وبلاگ براش بنویسم . منم قبول کردم وحالا در خدمتم نمیدونم از چی بنویسم ولی حالا.... زندگی، عشق، عقل، مرگ زندگی گفت: که آخر چه بود حاصل من؟ عشق فرمود: تا چه بگوید این دل من. عقل نالید: کجا حل شود این مشکل من؟ مرگ...
-
اینم آخرین آپم تا ۸۴.۳.۲۳
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1384 16:05
روزی که دلم در پی ات افتــــــاد آوار بلا بر سرش افتــــــــــــاد چون رنج به عشق تو پذیرفـــت دیـــوانه شد و از نفس افتـاد بعد از سپری گشتن ایـــــــــــام دل بار دگر یــــــــــــاد تو افتاد از هجر تو بی تاب و توان گشت عاشق شد و در دام تو افتاد
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 فروردینماه سال 1384 21:59
با سلام به همه دوستان عزیزی که منو تو این مدت یاری کردند وبا نظرات خوب خودشون به این کلبه حقیر روشنی بخشیدند. این وبلاگ تا تاریخ ۲۳/۳/۸۴ آپ نخواهد شد چون امتحانات نزدیکه وو دیگه بچه درس خون شدم .(البته بودم) برای همه شما هم آرزوی موفقیت میکنم تا در کاراتون همیشه پیروز باشید. جهت موفقیت خودتون و من اجماعا یه نظر بلند...
-
تک خط...
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 23:03
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم ***** پیام عشق را آغاز کردی چو گلهای بهاری ناز کردی چو دیدی خو گرفتم با تو افسوس کبوتر گشتی و پرواز کردی
-
ای دل...
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 22:32
هر کس به طریقی دل ما می شکند . بیگانه جدا دوست جدا می شکند. بیگانه اگر می شکند حرفی نیست. از دوست بپرسید چرا می شکند؟؟
-
عشق یعنی...
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1384 17:41
عشق عبارتست از :لبخندی از بوستان چهره.اشکی از آبشار مژگان.اندیشه ای از آسمان تیره هجر "محمد مقیمی" **** نمی دانم چه تاثیری است در عشق که بیمارش به صحت نیست مایل "همدانی" **** عشقی که با اشکهای چشم شستشو گردد همیشه پاکیزه و زیبا خواهد ماند "ویلیام شکسپیر" **** کتاب عشق را خواندم و آنرا شگفت ترین کتاب جهان یافتم "گوته"...
-
آرزو
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1384 13:54
هر شب ستاره ای دنباله دار به خانه ات می فرستم هر روز شبدر چهار برگی در کفش هایت می گذارم هر لحظه برایت دعا می کنم تا٬ زمانی ایمان بیاوری که هیچ آرزویی محال نیست...
-
تک خط
دوشنبه 22 فروردینماه سال 1384 21:59
عشق آن نیست که به هم خیره شویم! عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم...
-
تغییر ایمیل
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 16:50
با سلام به همه دوستان عزیزی که منو تو لیست دوستانشون ادد کرده بودند .باید به حضورتون برسونم ایمیل من عوض شد .لطفا آنرا تغییر دهید.متشکرم YAHOO ID:love_k84 EMAIL:love_k84@yahoo.com
-
عشقی
یکشنبه 21 فروردینماه سال 1384 14:29
شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست تو گل سرخ منی .تو گل یاس منی تو چنان شبنم پاک سحری ـ نه ازآن پاکتری تو بهاری .تو بهاری.نه بهاران از توست
-
تک خط عاشقانه
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 19:36
در غروب لحظه ها تنها من و دریا و دل همچنان با یاد تو شیدا من و دریا و دل ***** آنکس که تو را داشت جان را چه کند؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
-
مصاحبه با یک دختر آمریکایی!
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 17:19
با سلام اینو تو یه روزنامه خوندم.... روابط دختر و پسر در سایر کشورها، به ویژه کشورهای غربی چگونه است ؟دیدگاههای یک جوان غیرایرانی درباره مسایل میان دو جنس در ایران و کشور متبوع خود موضوع گفتگوی ما با با کلارا، روزنامهنگار آمریکایی است. در این گفتگو کلارا پاسخهای خود را برای سوالاتی که برای او مطرح کرده بودیم بیان...
-
نام عشق را که می بری
شنبه 20 فروردینماه سال 1384 16:35
نام عشق را که می بری آفتاب احترام می کند نبض آب تند می زند موج ها قیام می کنند نام عشق را که می بری سنگ هم بی قرار می شود کوه سر به خاک می نهد آسمان سجود می کند شب سپید می شود سرو خود پرست سر به زیر می شود نام عشق را که می بری گریه ناگزیر می شود عاقبت دل به عاشقی صادقانه اعتراف می کند...
-
قطار عشق!
جمعه 19 فروردینماه سال 1384 11:33
خوب بعد از اینکه مطلب پایینی رو خوندید(من عاشق شدم) نوبت اینه: (مکان وقوع حادثه : قطاری در هندوستان) وضعیت : بلا نسبت اتوبوسهای شرکت واحد خودمان جمعیت متراکم شده، دارد از پنجرههایش بیرون میریزد . ... دی ری ری ریم ... یک زوم با سرعت هر چه تمامتر روی یک دختر چشم درشت با مژههای سیخکی که از قضا حتماً دختر خیلی خوبی و...
-
من عاشق شدم!
جمعه 19 فروردینماه سال 1384 11:30
با سلام این مطلب یکی از دوستانم برای من فرستاد. خیلی جالبه عاشق شدم ؟ دو نفر ـ دو تا آدم ، منظورم یک دختر و یک پسر است ـ چطور عاشق هم میشوند . با یک نظر دیدن ؟ با شنیدن صدای هم ؟ با کافهنشینیهای پیاپی ؟ با مهمانی رفتن ؟ با فکر کردن در مورد هم ؟ یا اصلاً با دروغ گفتن . با اینکه جفتشان وقتی یک رنگ را دوست دارند یا...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1384 23:02
بار دیگر وفات حضرت محمد(ص) وشهادت امام حسن(ع) وامام رضا(ع) را تسلیت عرض میکنم.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1384 17:33
اگر در قلبتان عشق باشد می توانید هر روز معجزه کنید...
-
پیام تسلیت
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1384 17:29
با سلام به شما دوستان عزیز : رحلت حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) را به همه شما تسلیت عرض میکنم.امیدوارم سربلند و پیروز باشید
-
آیا داشتن دوست دختر یا دوست پسر ایرادی دارد؟
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1384 21:58
پاسخ به این سوال به سن و سال پرسش کننده بستگی دارد. رسانههای تصویری مدرن همچون تلویزیون، بر الگوی فکری کودکان تاثیر گذاشته است. بسیاری از کودکان دختر و پسر وسوسه میشوند که همانند تلویزیون و ویدیو رفتار کنند، یا زودتر از حالت عادی، شخص محبوب خاص خود را داشته باشند بطور طبیعی دختران و پسران تا سن 12 یا 13 سالگی تمایل...
-
اگر روزی
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1384 21:51
اگر روزی من مردم و تو مرا دوست داشتی٬ هر پنجشنبه به مزارم بیا; گل سرخی بر روی قبرم بگذار; تا همیشه آن گل سرخ را که به تو داده بودم به خاطر بیاورم... ولی اگر تو مردی من فقط یک بار بر مزارت می آیم و آن دسته گل سفید مریم را٬ که با خون خود سرخ خواهم کرد را برایت هدیه می کنم; و عاشقانه در کنارت جان می سپارم; تا بدانی هیچ...
-
غمگسار
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1384 16:52
از بداندیشان نینــدیشم که یار مـن توئی فارغم از دشمنان تا دوستــدار من توئی خاطر از دم سردی باد خزانم ایمن است کز حدیث تازه و رنگین , بـهار من توئی از دل افسرده جز افسرده دل آگاه نیست آن که داند وحشت شبهای تار من توئی اختر بیــدار دانـد حـال شـب ناخفته را با خبر از دیده شب زنده دار مــن توئی با تولای تــــو از دشمن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1384 16:45
زندگی چون گل سرخی است پر از برگ و پر از عطر و پر از خار یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و خار و گل و برگ همه همسایه دیوار به دیوار همند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1384 16:40
ترا من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند در شاخ سایه ها رنگ سیاهی وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم شباهنگام در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یا نه , من از یادت نمی کاهم ترا من چشم در راهم
-
حکایت عشق من و تو
دوشنبه 15 فروردینماه سال 1384 14:51
با سلام به همه دوستان امیدوارم که تعطیلات عید به همتون خوش گذشته باشه اینم یه چند بیتی خدمت شما ***** ای شده عشق من وتو به هر زمان حکایتی سینه به سینه میرود هر که به یک روایتی همچو فروغ جاودان مهر تو دائم به نظر در ابد ونهایتی در ازل و بدایتی نور تودر خانه ی دل چه فیض بی کرانه ای چون به تصورم رسد آنهمه را نهایتی من پی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 18:38
سلام به همه دوستان عزیز اربعین حسینی رو به همه شما تسلیت عرض میکنم ثانیا ۱۳ بدر همه بریم در در
-
تو شهر عشق منی
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 17:11
به شوق آنکه پس از سالها صدف بشوم مرا گذاشته ای در خودم تلف بشوم؟ که دختران جنوبی مرا به نخ بکشند برای گردن رقاصه ای به صف بشوم؟! طلوع پشت غروب و غروب پشت طلوع... نخواه یک زن تنهای بی هدف بشوم اگرچه سمت تو دریا همیشه توفانی است بگو برای تو با موجها طرف بشوم! شبی که بشکفد از عشق چهرهء دریا زنان هلهله زن، دختران ِ دف......
-
آبی عشق
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 17:01
تو گلی – تو گل ستانی تومهی – توماهتابی تو جمال گلعذاری تو شمیم لاله زاری تو شکوفه ای – توباغی تو ترنم بهاری تو زلال جویباری توروان به دشت وآبی توچه رعنا- توچه نازی توچه زیبا- توچه خوبی توپگاهی – تونسیم صبحگاهی تو شکوه سبزه زاری تو چه شنگی – شکرینی تو چه شوخ ونمکینی دلربا و دل ستانی تو همه سرو روانی تو بنفشه - تو شقایق...
-
حالا چرا؟
چهارشنبه 10 فروردینماه سال 1384 10:28
آمدی جانم به قربانت, ولی حالا چرا؟ بی وفا حالا که من افتاده ام از پا, چرا؟ نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل , این زودتر می خواستی, حالا چرا؟ عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام, فردا چرا؟ نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟ وه که با این عمرهای...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 فروردینماه سال 1384 11:26
* * * * * * * * * * * *** * *** * *** ** * ** ** * * * * * * * * * * * * * * * ** * **** * * **** * * ****