امید
یکشنبه 1 خردادماه سال 1384 ساعت 03:38 ب.ظ
خانهمان برگهای خود را به زیر پاهایش میریزد و دردناکترین
صحنهها را میآفریند. او با زوزهی هر نسیم میگرید و اشکهای زردش را در دستان بیتوانش میفشارد، اما دستان رنجور او طاقت نگهداری این درد بزرگ را ندارند. آنها را رها میکند و صدای شکستن قلبش با عبور هر رهگذر از زیر این درخت فرتوت شنیده میشود.
صدای خشخش برگها سمفونی غمانگیزیست در گوش طبیعت که هر لحظه به مرگ خود نزدیک و نزدیکتر میشود
امید
یکشنبه 1 خردادماه سال 1384 ساعت 02:56 ب.ظ