کاش لحظه ی شکفتن
عشق تو منو نمی برد
عشقی که پر از دروغ بود
همون جا تو نطفه می مرد
کاش حس عاشقونت
برای من گل نمیکرد
دروغ بود اینکه میگفتی
من و یه پائیز زرد
منو باش که قصه هامو
برات مو به مو میگفتم
می خواستم غرق تو باشم
تاکه از نفس بیو فتم
روی سنگ فرش نگاهم
قدماتو می شمردم
تو رو فریاد میکشیدم
نمی دیدمت می مردم
حیف که تو لایق عشقم
لایق خوبی نبودی
رنگ عشق آبیه دریاس
اما تو رنگ کبودی
می تونستی واسه دردام
مرحمه یه بوسه باش
یا مثل غربت بارون
با نگاهم آشناشی
با هزار هزار آرزو
دلمو دادم به دستت
حالا پس میگیرم اونو
از تو دست غم پرست
عالی بود بازم بنويس
وبلاگ زیبا وخوبی داری موفق باشی
سلام
خوبی
خیلی عالی بود
موفق باشید
با سلام مطالب وبلاگ شما عالیه بازم بنویسید
سلام
خیلی قشنگه شعرت .......مال کیه؟
منتظرتم
خیلی خوب بود
با اجازت این شعرو برداشتم
به من هم سر بزن خوشحال می شم